Friday, May 9, 2008

انسان و شیطان

"انسان" و "شيطان"

در کتاب آسمانی آمده است كه انسان بهترين و كاملترين مخلوق خداست، بهمین دلیل هنگامیکه خداوند از كار خلقت انسان فراغت يافت بتمام فرشتگان بارگاهش دستور داد تا در مقابل اين مخلوق جديد به سجده در آيند. تمام فرشتگان درگاه باريتعالي بدون چون و چرا دستور خداوند را لبيك گفتند و در مقابل انسان به سجده درآمدند. تنها فرشته ايكه از انجام دستور خداوند سرپیچي كرد "شيطان" بود لذا بدون درنگ بجرم اين نافرماني مغضوب واز درگاه باريتعالي رانده شد وبه لقب رجيم يعني (رانده شده) مفتخر گردید و چون ديگر جائي در آسمانها نداشت ناچار رهسپار زمين گشت تا دنيا دنياست در بين آدميان زندگي كند (چون فرشتگان از آتش بوجود آمده اند زندگی لایف تایم دارند وهمیشه زنده میمانند).ا
"شيطان" كه انسان را سبب بدبختي و رانده شدن خود از درگاه خداوند ميدانست از همان زمان حساب خودرا از او جدا و با خود عهد نمود تا آنجا که میتواند از فريب و آزار و درصورت لزوم نابودي اين موجود دو پا كوتاهي نكند.ا
درست است كه او از دستگاه حق رانده شده بود ولي بهرحال يك فرشته بود وصرفنظر از كينه وعداوتی كه نسبت به انسانها دراثر رانده شدن از جمع فرشتگان باريتعالي احساس میکرد از ديگر صفات فرشتگان آسماني مثل نامرئي بودن و درصورت لزوم باشكال مختلف درميان آدميان ظاهرشدن و يا در درون آنها جا خوش كردن نيز برخوردار بود لذا ميتوانست هرگاه اراده كند خودرا بشكل یکی از كاسبهای محله ما و یا رئيس اداره و مدير عامل شركت شما و يا بصورتهای دیگر مثل قاضي و دادستان در دادگاهها و حتي اگر لازم بداند در صولت و هیبت يك شخصيت عاليمقام حكومتي و يا يك ژنرال عاليرتبه لشگري و فرمانده کل قوا و حتی یک روحانی مذهبی نيز ظاهر شود و به اهداف خود كه فريب و آزار ونهايتا" نابودی آدميان است جامه عمل بپوشاند.ا
سابقه وسوسه و فريب آدميان توسط "شيطان" مسئله ديروز و امروز نيست، از روزيكه بشر پا بعرصه وجود گذاشته اين فرشته رانده شده از درگاه خداوند هميشه درکنار او بوده و برايش دردسر آفریده است.ا
نگاهي گذرا به متون و سنگ نوشته هاي دوران قديم نشان ميدهد كه كاهنان و موبدان دربارها همیشه از او بعنوان "اهريمن" و سمبل پليديها نام برده اند و آرزو كرده اند تا پادشاهان و سركردگان لشكري و كشوري از نيرنگ و فريب او در امان بمانند.ا
هنوز چيزي از خلقت آدم و حوا نگذشته بود كه خداوند دستور داد آنها را بجرم خوردن میوه ممنوعه سیب (میوه زمینی) از بهشت بیرون کنند. خيلي زود حضرت آدم متوجه شد كه تنها "شيطان" ميتوانسته حوا را بخوردن آن ميوه ممنوعه وسوسه کرده باشد.ا
هنگامیکه آدم و حوا نيز مثل "شيطان" از بهشت رانده وبزمين آمدند مجبور شدند برای تهیه خورد و خوراک و پوشاک خود و آنچه را که برای زندگی وزنده بودن لازم دارند تلاش سختی را آغاز کنند وناراحتی های برآمده ازاین راه را بجرم خطائی که شیطان را مسبب آن میدانستند برخود هموار نمایند.ا
آدم میدانست "شیطان" همیشه در کمین است تا باز هم برای او و همسرش مشکل بوجود آورد لذا برای جلوگیری از خطاهای بیشتر که ممکن بود وضع آنها را از آنچه که هست بدتر نماید تصميم گرفتند از آن ببعد مواظب اعمال و رفتار خود باشند تا بار ديگر فریب وسوسه ها و نیرنگهای "شيطان" را نخورند.ا
سالها گذشت تا اينكه دوپسر آنها بنام قابيل و هابیل یکی پس از دیگری بدنيا آمدند و روز بروز بزرگتر و قویتر شدند. آدم و حوا که ميدانستند "شيطان" مترصد است تا در هر فرصت فرزندان آنها را فریب دهد همه جا مواظب آنها بودند ولي از آنجائيكه بهرحال قابيل فرزند انسان بود و آمادگي فريب خوردن توسط "شيطان" را داشت بدون توجه به نصايح و راهنمائيهاي پدر و مادر خود دچار وسوسه هاي پليد "شيطان" شد و نهايتا" براثر حسادت برادر کوچک خود هابیل را به قتل رساند واورا زير خاك پنهان كرد.ا
درکتاب مقدس نوشته شده: "وقتی فرزندان آدم بزرگ شدند هابیل به تربیت گوسفندان همت گماشت و قابیل کار زراعت پیشه کرد. هابیل اولین بره گوسفندانش را برای خدا تحفه برد و قابیل هم اولین محصولش را بخداوند پیشکش کرد. خداوند هدیه هابیل را پذیرفت ولی از قبول هدیه قابیل خودداری کرد - درکتاب مقدس توضیح داده نشده که چرا خداوند از قبول هدیه قابیل خودداری نمود - این امر باعث میشود تا اولین بذر حسادت در وجود قابیل کاشته شده کینه برادر را بدل گیرد. شیطان نیز از فرصت استفاده کرده قابیل را وسوسه میکند تا برادر خودرا دور از چشم پدر ومادر کشته جسدش را در زیر خاک پنهان نماید".ا
امروز هزاران هزار سالست كه از آن فاجعه غم انگیز ميگذرد و درطول اين دوران هزاران هزار بار ديگر حوادثي مشابه آن اتفاق افتاده كه موجودات انساني بخاطر هيچ و پوچ و تنها با وسوسه هاي پليد درون خود كه بنام"شيطان" صورت میگیرد يكديگر را نابود ساخته اند.ا
با اينكه قسمتي از آن حوادث توسط گذشتگان ما بصورت سنگ نوشته و يا تاريخ مدون براي عبرت و راهنمائي آيندگان بجاي گذارده شده ولي متأسفانه فرزندان آدم نميتوانند و يا نميخواهند از آن نوشته ها سرمشق گرفته عواطف دروني خودرا چنان كنترل كنند كه فريب وسوسه هاي شيطاني "شيطان" را نخورند.ا
گرچه "شیطان" ديده نميشود ولي همه جا وجود اورا در قالب شخصيت هاي مختلف بشري می بینیم. هر كجا شري بپا ميشود اثر انگشت "شيطان" را درآن مشاهده میکنیم. او هميشه و همه جا آماده است تا فرزندان آدم را فريب داده از راه بدر كند.ا
از آنجائيكه در طول تاريخ بشر چيزي جز شر و بدي از اين موجود نامرئي ديده نشده لذا آدميان هر گونه پليدي را باو نسبت ميدهند و اعمال زشت خودشان را "شيطان صفتي" یا "اعمال و رفتار شيطاني" و افکار پلید خودرا "افكار شيطاني" مینامند.ا
با اينكه "شیطان" بايد مثل تمام فرشتگان درگاه حق زيبا باشد ولي آدمیان هميشه اورا با اشکالی زشت و هولناک ترسيم ميكنند كه متداولترين آنها تصوير "ژوكر" بر روي كارتهاي بازي قمار - از وسايل لهو و لعب - ميباشد، يعني همانطور كه "شيطان" ميتواند در هرلباسي ظاهر شود ژوكر نيز ميتواند بجاي هر ورق ديگري در بازي قمار مورد استفاده قرار گيرد.ا
جوانهاي احساساتي و پر شور طعمه هاي لذيذي براي "شيطان" هستند و براحتي از جانب او وسوسه شده فريب ميخورند ولي البته اين دليل آن نيست كه مسن ترها از گزند وسوسه هاي "شيطان" در امان باشند، پول و قدرت ادوات بسيار مفيد و مؤثري در دست "شيطان" است تا هر موجودي را در هر شرايط سني وسوسه كرده فريب دهد.ا
نظر باينكه اولياء اطفال، خود بارها فريب وسوسه هاي "شيطان" را خورده اند لذا هميشه كودكان را نصيحت کرده اندرز میدهند: "مواظب باشيد گول شيطان را نخوريد".ا
البته گاهي نيز انسانها به غلط بچه هاي پر جوش و خروش و فعال خودرا به "شيطان" تشبيه ميكنند و حركات آنها را"شيطنت" مينامند كه البته اين صفات معاني مجازي دارد و بهيچوجه در رديف صفات واقعي "شيطان" نيست).ا
شايع است كه ميگويند: "شيطان وقتي درنظر دارد انساني را فريب دهد در جلد او وارد ميشود و اهداف خودرا با دست او انجام ميدهد". مثلا" كسيرا كه كارهاي خلاف عرف و عادت انجام و مردم آزاري ميكند ميگويند "شيطان به جلدش رفته" است.ا
چيزي كه هميشه براي من بعنوان يكي از فرزندان آدم بسيار عجيب و حيرت انگيز بنظر ميرسد اين است كه چگونه "شيطان" بتنهائي قادر است جمعيت جهان را كه درحال حاضر از مرز هفت ميليارد نفرهم تجاوز کرده است همزمان فريب داده و به انجام كارهاي ناشایسته وادار کند.
روزي اين موضوع را با يكي از دوستان قديمي خود درميان گذاردم و از او خواهش كردم اگر ميتواند اين معما را برايم حل كند.ا
او خنده اي كرد و گفت: "آيا ميداني كه "شيطان" از طريق چشم و گوش وارد بدن آدمها ميشود؟".ا
گفتم: "آري، شنيده ام".ا
گفت: "خوب، پس تا اينجا نيمي از معما برايت حل شد".ا
من كه درست منظور دوستم را نفهميده بودم گفتم: "يعني چه؟ نيمي از مسئله برايم حل شد؟".ا
گفت: "دوست عزيز، امروزه كار "شيطان" براي فريب انسانها بسيار بسيار آسان شده چون با پيشرفت تكنولوژي سمعي و بصري در زمينه اختراع راديو، تلويزيون و وسايل ارتباط جمعي مثل اينترنت و تلفنهاي راه دور و نزديك، او ميتواند از طريق آنها و در آن واحد در جلد ميليارد ها نفر از فرزندان آدم ابوالبشر رخنه كند و آنها را با وسوسه هاي تصويري فیلمهای سینمائی و نواهائيكه درون آنها را به هيجان میآورد تكان داده بهر كار كه بخواهد وادار نمايد. امروزه "شيطان" ديگر تنها نيست و ما خود با يكسري از اختراعاتمان بكمك او شتافته ايم، از طرف ديگر او هم بيكار نبوده و در طول هزاران هزار سال با بدست آوردن تجربه هاي فراوان توانسته با وسوسه پول و مقام براي خود دستياراني بسيار صميمي در ميان ما آدميان پيدا نمايد تا هر زمان بخواهد از آنها عليه همنوعان خودشان استفاده كند".ا
گفتم: "براي اينكه بهتر بفهمم ميتواني چند مثال برايم بزني".ا
گفت: "اي بابا، مثال چيه، اگر اينروزها به برنامه های تلويزيونی نگاه كني نمونه هاي زيادي از "شیطان" های آدم نما را درلباس رؤسای جمهور، فرمانده کل قوا، رهبران گروههای چپ و راست، روحانیان مذهبی و...و....و... خواهي ديد که در لفافه سخنان شیرینی مثل صلح و دموکراسی، دفاع از حقوق انسانها و مبارزه با تروریسم مردم دنیا را بجنگ و برادرکشی و نابودی یکدیگر تشویق میکنند".ا
روزهاي بعد با مشاهده تلويزيون متوجه شدم حق كاملا" با اوست و بمصداق مثل معروف خودمان (آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم) بی جهت برای یافتن این "شیطان" ام الفساد به این در و آن در میزدم.ا

No comments: